وابستگی عاطفی چگونه زندگی کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد؟
وابستگی عاطفی یکی از پیچیدهترین و جالبترین موضوعات روانشناسی است که به روابط انسانی و تأثیرات آن بر روح و روان ما میپردازد.
این وابستگی، که به نوعی دلبستگی ناامن محسوب میشود، میتواند تأثیرات عمیقی بر زندگی فردی و اجتماعی داشته باشد.
در این مقاله به بررسی علمی و دقیق این پدیدهی روانی و راهکارهای مقابله با آن خواهیم پرداخت.
وابستگی عاطفی چیست؟
در علوم روانشناسی، وابستگی عاطفی به عنوان یک نوع دلبستگی ناامن (Insecure Attachment) شناخته میشود.
این مفهوم بر اساس نظریهی دلبستگی (Attachment Theory) جان بالبی (John Bowlby) و مری اینزورث (Mary Ainsworth) توضیح داده میشود.
بر اساس این نظریه، دلبستگیهای ناامن زمانی شکل میگیرند که کودک در دوران کودکی تجربههای ناکافی از امنیت و توجه والدین یا سرپرستان خود داشته باشد. این تجربهها میتوانند منجر به وابستگیهای ناسالم در روابط بزرگسالی شوند.
وابستگی عاطفی میتواند به دلیل سختگیری و کنترل بیش از حد والدین شکل بگیرد. زمانی که والدین به طور مداوم فرزندان خود را چک میکنند، همهی کارها را برای آنها انجام میدهند و اجازه نمیدهند که مسئولیتهای خود را بپذیرند، این رفتارها میتواند عواقب بلندمدتی در زندگی فرزندان داشته باشد.
کاهش اعتماد به نفس یکی از نتایج احتمالی چنین تربیتی است.
کودکی که همهی کارهایش توسط والدین انجام میشود، فرصت نمییابد تا مهارتهای لازم برای انجام کارها را به تنهایی یاد بگیرد. این مسئله میتواند به کاهش اعتماد به نفس و احساس بیعرضگی منجر شود.
نقش والدین کنترلگر در ایجاد وابستگی عاطفی:
کنترل بیش از حد والدین ممکن است کودکان را از تجربه و یادگیری از اشتباهات خود باز دارد و ترس از شکست را در آنها ایجاد کند.
این ترس از شکست میتواند در بزرگسالی باعث شود که فرد از پذیرش مسئولیتها و چالشهای جدید خودداری کند. در چنین شرایطی، فرد نمیتواند توانایی تصمیمگیری مستقلانه را یاد بگیرد و همواره برای تصمیمگیری به دیگران وابسته میشود. او انتظار کمک مداوم از دیگران خواهد داشت و این وابستگی میتواند به روابط ناسالم و احساس ناتوانی منجر شود.
تصور کنید وابستگی عاطفی مانند آینهای است که فرد از طریق آن خود را میبیند و احساس میکند. فرد وابسته به دیگری نیاز دارد تا بازتابی از خودش دریافت کند و هویتش را از طریق تأیید و توجه دیگران بیابد.
وقتی والدین به شدت کنترلگر هستند و همهی کارها را برای فرزندان انجام میدهند، این آینه به طور مداوم در دست دیگران قرار میگیرد.
فرد وابسته، بدون حضور و تأیید دیگران نمیتواند خود را ببیند یا ارزش خود را تشخیص دهد. بدون وجود این آینه (یعنی فرد دیگری)، شخص وابسته احساس بیهویتی و سردرگمی میکند و اعتماد به نفسش به شدت کاهش مییابد.
برای جلوگیری از چنین وابستگیهایی، والدین باید به فرزندان خود فرصت دهند تا مسئولیتهای خود را بپذیرند، تصمیمگیری کنند و از اشتباهاتشان یاد بگیرند.
این کار به تقویت اعتماد به نفس و استقلال عاطفی فرزندان کمک میکند و آنها را برای مواجهه با چالشهای زندگی بزرگسالی آماده میسازد.
نقش والدین در ایجاد اعتماد به نفس و خودآگاهی فرزندان | ۷ راهکار عملی:
برای جلوگیری از رفتارهای سلطهگر والدین و کاهش چالشهای آینده برای فرزندان، میتوان از راهکارهای زیر استفاده کرد:
۱) تقویت اعتماد به نفس فرزندان:
والدین باید به فرزندان خود فرصت دهند تا تصمیمگیری کنند، مسئولیتهای خود را بپذیرند و از اشتباهاتشان یاد بگیرند. این کار باعث میشود فرزندان اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند و در مواجهه با چالشها مستقلتر عمل کنند.
۲) ایجاد محیط حمایتی بدون کنترل بیش از حد:
والدین باید محیطی حمایتی و امن فراهم کنند که در آن فرزندان بتوانند احساس امنیت و محبت کنند، اما بدون اینکه به طور مداوم کنترل شوند. این محیط به فرزندان کمک میکند تا احساس اعتماد به نفس و استقلال بیشتری داشته باشند.
۳) تشویق به خودشناسی و خودآگاهی:
والدین باید فرزندان را تشویق کنند که خودشناسی و خودآگاهی را تمرین کنند. این کار میتواند از طریق فعالیتهایی مانند نوشتن یادداشتهای روزانه، مدیتیشن، یا مشارکت در کلاسهای روانشناسی انجام شود.
۴) تجربههای جدید و چالشبرانگیز:
والدین باید فرزندان را تشویق کنند تا تجربههای جدید و چالشبرانگیزی را امتحان کنند. این تجربهها میتواند شامل فعالیتهای ورزشی، هنری، علمی یا اجتماعی باشد که به رشد و تقویت مهارتهای فرزندان کمک میکند.
۵) اجتناب از انتقادهای مکرر:
والدین باید از انتقادهای مکرر و تخریبی پرهیز کنند و به جای آن، بازخوردهای سازنده و حمایتکننده ارائه دهند. این کار باعث میشود فرزندان احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند.
۶) آموزش مهارتهای زندگی:
والدین باید مهارتهای زندگی را به فرزندان آموزش دهند، از جمله مدیریت مالی، تصمیمگیری، حل مسئله، و ارتباطات موثر. این مهارتها به فرزندان کمک میکند تا در مواجهه با چالشهای زندگی مستقلتر و کارآمدتر عمل کنند.
۷) مراجعه به مشاوره و تراپی در صورت نیاز:
اگر والدین احساس میکنند که نیاز به کمک دارند تا رفتارهای خود را تغییر دهند و فرزندان خود را به طور سالمتر تربیت کنند، مراجعه به مشاوران و روانشناسان میتواند مفید باشد. تراپی میتواند به والدین کمک کند تا بهترین روشهای تربیتی را بیاموزند و روابط خود را با فرزندان بهبود بخشند.
این راهکارها میتوانند به والدین کمک کنند تا رفتارهای سلطهگر را کاهش دهند و به تربیت فرزندان مستقل و خودکفا کمک کنند.
جمعبندی:
وابستگی عاطفی مانعی بر سر راه رشد و توسعه فردی است. والدین کنترلگر با ایجاد وابستگی عاطفی و کاهش اعتماد به نفس در فرزندان، میتوانند رشد و توسعه فردی آنها را محدود کنند.
فرزندان ما باید بتوانند در آینه زندگی، خود را ببینند، بدون اینکه تصویرشان تحت تاثیر ترس یا کنترلهای بیجا قرار گیرد. آنها باید فرصت داشته باشند تا خود حقیقیشان را کشف کنند، اشتباه کنند، یاد بگیرند و رشد کنند.
بیایید به آنها اعتماد کنیم، به استقلالشان احترام بگذاریم و از آنها حمایت کنیم تا بتوانند با اطمینان و اعتماد به نفس، به سوی آیندهای روشن و پر از امید قدم بردارند.
کارل یونگ به درستی تاکید میکند: «وابستگی عاطفی مانعی بر سر راه رشد فردی است. ایجاد تعادل بین حمایت و آزادی، کلید تربیت فرزندان سالم و مستقل است.»
با ایجاد محیطی امن و محبتآمیز، به آنها اجازه دهیم که در آینه خود، بهترین نسخه از خویشتن را ببینند.
برای یادگیری مهارتهای تربیت سالم و افزایش اعتماد به نفس در کودکان، آکادمی آموزشی فن بیان رجایی مجموعهای از دورههای مفید و کاربردی ارائه میدهد.
با شرکت در این دورهها، میتوانید روشهای مؤثری برای تربیت فرزندان مستقل و با اعتماد به نفس یاد بگیرند و خودتان نیز در مهارتهای ارتباطی و اعتماد به نفس رشد کنید.